جدول جو
جدول جو

معنی نیک اختیار - جستجوی لغت در جدول جو

نیک اختیار
(اِ)
نیک گزین. (فرهنگ فارسی معین) :
نیک اختیار باشد هر کس که کرد
درگاه تو و خدمت تو اختیار.
فرخی
لغت نامه دهخدا
نیک اختیار
نیک گزین نیک گزین: (نیک اختیار باشد هر کس که کرد درگاه تو و خدمت تو اختیار) (فرخی. د. 97)
تصویری از نیک اختیار
تصویر نیک اختیار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیک اختر
تصویر نیک اختر
(دخترانه)
دارای ستاره و طالع خوب و خوش، خوشبخت، سعادتمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک اختر
تصویر نیک اختر
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، فرّخ فال، خوش طالع، مقبل، جوان بخت، اقبالمند، فرخنده طالع، سعید، بلنداقبال، بختیار، نیکوبخت، فرخنده بخت، سفیدبخت، خجسته طالع، مستسعد، صاحب دولت، بلندبخت، ایمن، نکوبخت، شادبخت، خجسته، خجسته فال، طالع مند، صاحب اقبال
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
نیکوگزینی. (فرهنگ فارسی معین). نیک اختیار بودن
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
نیک بخت. سعید. (آنندراج). بختیار. خوش طالع. باسعادت. (ناظم الاطباء). خوشبخت. خوش اقبال:
چنان شهریاری خداوند تخت
جهاندار نیک اختر و نیک بخت.
فردوسی.
چنین داد پاسخ بدو رهنمای
که ای شاه نیک اختر پاک رای.
فردوسی.
چنین گفت با نامور دختران
که ای ماه رویان نیک اختران.
فردوسی.
این هم از بخت بلند است و هم از اختر نیک
شاد باش ای ملک نیک خوی نیک اختر.
فرخی.
عزمش چو عزم و حجت پیغمبران درست
رأیش چو رأی دولت نیک اختران متین.
فرخی.
چرا از یار بد عشرت سگالی
ز مدح شاه نیک اخترسگالا.
عنصری.
پناه سپه شاه نیک اختر است
چو شه شد سپه چون تن بی سر است.
اسدی.
کجاست آصف بن برخیا و کو لقمان
کجاست خواجه ابوذرجمهر نیک اختر.
ناصرخسرو.
چو از جهان سوی دار بقا بشد ایوب
شعیب آمد با دختران نیک اختر.
ناصرخسرو.
هیچ بدگوهری نجوید نیک
هیچ نیک اختری نخواهد بد.
خاقانی.
ز درگاه خود شاه نیک اخترش
گسی کرد با خلعتی درخورش.
نظامی.
چو باز اختر سعد یابد قران
به نیکی رسد کار نیک اختران.
نظامی.
نیک اختران نصیحت سعدی کنند گوش
گر بشنوی سبق بری از سعداختران.
سعدی.
طمع بود از بخت نیک اخترم
که بال هماافکند بر سرم.
سعدی.
- نیک اختر شدن، بختیار شدن. سعادتمند شدن:
چون همایم سایه ای بر سر فکن
تا در اقبالت شوم نیک اختری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیک اختیاری
تصویر نیک اختیاری
نیکو گزینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک اختر
تصویر نیک اختر
با سعادت، خوش طالع اختر نیک، فال خوب، خوشبخت خوش اقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی اختیار
تصویر بی اختیار
((اِ))
بی اراده، بدون فکر و تصمیم قبلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیک اختر
تصویر نیک اختر
((اَ تَ))
خوش طالع، خوشبخت
فرهنگ فارسی معین
بلااراده، بی اراده، ملزم، ناچار، ناگزیر
متضاد: مختار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بختیار، خوش اقبال، خوش شانس، خوش طالع، سعید، نیکبخت
متضاد: بداقبال، سیه روز
فرهنگ واژه مترادف متضاد